نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز. و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي. عاشق آن که تو را مي خواهد. و به لبخند تو از خويش رها مي گردد. و تو را دوست بدارد به همان اندازه. عشق یعنی سوختنها از درون. عشق یعنی سوختن تا ساختن. عشق یعنی عقل و دین را باختن. عشق یعنی دل تراشیدن ز گل. عشق یعنی گم شدن در باغ دل. عشق یعنی تو ملامت کن مرا. عشق یعنی با تو آغاز سفر.

34 desbrosses street, new york, ny 10013.

Add this video to my blog. My Song , Kelme jdede 3. Please enter the sequence of characters in the field below.

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند. هیچ کس به او کار نمی داد. یک شب که مداد رنگی ها. توی سیاهی کاغذ گم شده بودند. مداد سفید تا صبح کار کرد. و انقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد. صبح توی جعبه ی مداد رنگی. جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد. روزها گذشت و گنجشك با خدا هیچ نگفت. فرشتگان سراغش را از خدا. گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را.